هزاران پیام، صدها رسانه! بدون مخاطب
در جهان مدرن امروز مشتریان و مصرف کننده ها روزانه با هزاران پیام از نام های تجاری مختلف مواجه میشوند. تبلیغات دیگر صرف حضور در رسانه های آفلاین یا حتی آنلاین نیست. بلکه رقابت در نوع استفاده از رسانه ها برای انتقال پیام است. تنها پیام هایی برای مخاطب ارزشمند میشود یا آنها را به خاطر میسپارد که با آنها تعامل داشته باشد. تعامل میتواند حتی یک لبخند کوچک باشد. از مخاطبی که دیگر حتی حوصله خواندن کتاب که هیچ، حتی حوصله خواندن یک پیام کوتاه تلگرامی را ندارد؛ چطور میشود توقع تعامل داشت؟! در این مورد مصداق های بازاریابی چریکی یا بازاریابی پارتیزانی موثر واقع میشوند.
بازاریابی چریکی چیست؟
چقدر حضور یک گوریل با بازوبند نایک در یک مهمانی شلوغ برای شما شک آور است؟ چقدر دوست دارید این اتفاق را برای دوستانتان تعریف کنید که در یک مهمانی یک گوریل هم بود که بازوبند نایک داشت؟! این خلاصه تمام موضوع بازاریابی چریکی است. دقت کنید موضوع بازاریابی چریکی گرچه به تازگی برای گوش ما عادی شده، ولی خیلی هم جدید نیست! ۱۹۸۴ بود که اولین بار جی کنراد لوئینسون عنوان بازاریابی پارتیزانی را در کتابش با همین نام معرفی کرد. ده سال بعد از آن در دانشگاه برکلی کالیفرنیا هم آن را درس میداد.
Guerrilla Marketing را در فارسی با هر دو عبارت پارتیزانی و بازاریابی چریکی ترجمه کرده اند. نمیدانم این ترجمه را چه کسی معادل کرده ولی بسیار معنا دار است. اگر من درباره چریک، چریکی یا پارتیزانی صحبت کنم بدون شک شما یاد جنگ خواهی افتاد. اما چرا باید درباره حوزه ای از تبلیغات از یک عنوان نظامی استفاده کنیم. من بیشتر از این درباره این عنوان صحبت نمیکنم. به جایش پیشنهاد میکنم فقط پنج پاراگراف اول مطلبی از محمدرضا شعبانعلی با عنوان یادگیری چریکی دربرابر یادگیری منظم را بخوانید.
یک کمپین بازاریابی چریکی تماماً شبیه به یک چریک واقعی در بین مخاطب های شما عمل میکند. این یعنی حتی مستقل از کمپین های یکپارچه برند عمل میکند. خود رای است و حتی بعضی مواقع جلوی آن را نمیتوان گرفت. مخاطب دقیقا متوجه نمیشود پیام را از کجا و چطور دریافت کرده چون در قالب متداول رسانه هایی که او انتظار دارد نبوده.
استراتژی های تکرارپذیر در بازاریابی چریکی
با وجود این که چریک ها عملکردی مستقل و نامنظم دارند، آنچه انجام میدهند را پیش تر یاد گرفته اند و تمرین کرده اند. ممکن است بارها از یک تکنیک مشابه استفاده کنند اما با جزییات و ترتیب و ترکیب متفاوت. در بازاریابی چریکی هم ابزارهایی وجود دارد که امکان استفاده چند باره اما با تغییر روش استفاده را به ما میدهد. تا امروز شرکت های مختلف ده ها بار از Drone ها، صد ها بار از صندلی های عابر پیاده و هزاران بار از سوژه های دیگر برای تبلیغاتشان استفاده کرده اند. هر چیز که در اطرافمان میبینیم یک راوی است که میتواند حامل پیام باشد. مهم پیدا کردن آن چیز متناسب با پیام و نحوه بیان صحیح آن است. چقدر خوب این سکوهای چهارراه ولیعصر تهران با پیام یکی شدند!
احتما موضوع استفاده پرسیل از خطای دید در پوستر های تبلیغاتی اش را دوست دارید . متوانید آن را ببینید و بخوانید.
نقاشی سه بعدی خیابانی و بازاریابی چریکی
استفاده از هنر نقاشی سه بعدی خیابانی یک راه فوق العاده برای جلب توجه مخاطبان است. برای مثال اگر در یک روز خسته کننده در حال راه رفتن در پیاده رو باشی و ناگهان با یک ساحل زیبا رو به رو شوی چه میکنی؟ به احتمال زیاد خواهی ایستاد، به آن نگاه میکنی و احتمالاً با آن یک عکس هم میگیری.
تبدیل آسفالت و سنگفرش زمخت خیابان به تصویری از یک جهان شگفت انگیز و جذاب از ترفندهای هنر سه بعدی خیابانی است. این تضاد اولین دلیل جلب توجه بیننده است. موراد زیر را میتوان دلایل جلب توجه مخاطب، مشارکت او و همکاری اش در انتقال پیام دانست.
- نقاشی های سه بعدی زمینی یک اتفاق غیر عادی است، چرا که معمولا نقاشی را روی بوم یا روی دیوار میکشند و نه زمین. این تضاد خود عامل جلب توجه است.
- نقاشی سه بعدی فضایی را خلق میکند که بیننده هیچ وقت امکان حضور در آن فضا و عکاسی در آن فضا را ندارد. این مورد دلیل تمایل آنها برای عکاسی با نقاشی سه بعدی است این اتفاق یعنی تعامل با اثر و پیام.
- موضوع چگونگی خلق نقاشی سه بعدی یعنی سه بعدی شدن آن در دوربین عکاسی برای تمام افرادی که تا امروز در کنار آثارم دیدم جذاب بوده است. این مورد خود به دلیل افزایش اعتبار اجتماعی و نقد کردن تجربیات سبب میشود مخاطب خود پیام رسان شود.
معیار موفقیت کمپین تبلیغاتی چریکی
دربازاریابی چریکی هدف، تعامل مخاطب با پیام است. البته ممکن است هدف انتقال پیام توسط مخاطب باشد. در هر صورت چند نکته را به صورت کلی و قطعی میتوانم بر اساس شواهد بگویم. هر زمان موارد زیر اتفاق بیافتد پیام کمپین چریکی شما به هیچ جا نخواهد رسید.
- اگر پیام شما که در طی حرکت، ارزشی برای مخاطب در نظر نگرفته باشد.
- اگر نام تجاری شما برایتان مهم تر از پیامتان باشد و سعی کنید آن را قبل از پیام بیان کنید
- اگر به اندازه کافی خرق عادت در خود پیام یا نوع بیان آن وجود نداشته باشد.
حال اگر کمپین شما به ترتیب سه نتیجه توجه به پیام، تعامل با پیام و انتقال پیام را به وجود آورد بدین معنی است که حرکت شما موفقیت آمیز بوده است. برای مثال انتقال پیام را میتوانید با تعداد عکس هایی که با هشتگ خاص شما منتظر شده است بسجید. اما معمولاً موفقیت چنین کمپین هایی به راحتی قابل اندازه گیری نیست. چون رفتار مخاطب نیز در جریان تعامل و مواجهه با پیام شما در کمپین تبلیغاتی چریکی قابل پیش بینی نیست. بارها چنین چیزی را دیده ام که محتوای خلق شده در یک کمپین ماه ها بعد از اتمام کمپین به چرخه انتشار رسیده است.
چطور پیام در استفاده از یک نقاشی سه بعدی گنجانده میشود؟
استفاده صرف از نام تجاری یا بسته بندی محصول در یک نقاشی سه بعدی بدترین کاری است که میتوان انجام داد. با این کار قول میدهم که هیچ تعاملی با مخاطب وجود نخواهد داشت، چرا که اصلا پیامی وجود نداشته است. من همیشه در پروژه ها به این فکر میکنم که چطور میتوان به جای اشاره مستقیم به نام تجاری پیام آن را منتقل کرد. البته این موضوع تا زمانی که مدیر تبلیغات با آن همکاری نکند محقق نمیشود. اگر دقیق تر بگویم باید نمایش نام تجاری یا نشان به نحوی باشد که بازدید کننده احساس برخورد با یک تبلیغ که هیچ ارزشی برای او قائل نشده را نداشته باشد. این موضوع باعث میشود تا با آن عکس بگیرد. این هدف اصلی در خلق یک نقاشی سه بعدی است.
اشتراک یک تجربه
سلفی گرفتن با یک تبلیغ چقدر طبیعی است یا به بیان دیگر از عکس گرفتن یک نفر با یک تبلیغ چقدر تعجب میکنیم! در نگاه اول به عکس زیر بنظر میرسد مخاطبان در حال انتشار عکس خودشان کنار یک نقاشی از کندوی زنبور عسل هستند، چون وجود هنر سه بعدی در آن باعث جلب توجهشان شده. اما در واقع آنها در حال انتشار تبلیغ و نام یک شرکت تولید عسل در صفحات اجتماعی نظیر فیسبوک، اینستاگرام، توییتر، تلگرام و …. بدون دریافت هیچ هزینه ای هستند. این یعنی بدون هزنیه پیام «من تولید کننده عسل هستم» منتقل شد. این یکی از ساده ترین روش های گنجاندن پیام بود که در بالا گفتم.
چه کسی حاضر است با تعدای شیر صنعتی و لوله عکس بگیرد؟ مسلماً هیچ کس! اما وقتی چنین فضایی را ایجاد کنیم داستان فرق میکند. سرگرمی، بازی و دریافت یک جایزه هرچقدر کم هزینه، میتواند کاری کند که مخاطب صحنه را به خاک خون بکشد.
حتما به کارکرد کلی خطای دید در صنعت تبلیغات علاقه مند هستید. بنابراین توصیه میکنم مطلب کارکرد تکنیکهای خطای دید در تبلیغات و بازاریابی را مطالعه کنید.
نقاشی سه بعدی یا استیکر سه بعدی ؟
استیکر سه بعدی عملاً همان نقاشی سه بعدی است که به صورت دیجیتال طراحی شده و بعد از چاپ روی زمین چسبانده میشود. تفاوت اصلی نقاشی سه بعدی در زمان اجرای آن است. یعنی زمانی را باید به اجرای آن اختصاص داد. البته هوشمندی در استفاده درست از همین ویژگی است. چرا که نحوه خلق یک نقاشی سه بعدی یا حتی نقاشی کردن یک آرتیست روی زمین عجیب و جذاب است. بنا براین خود این مرحله میتواند بخشی از کمپین تبلیغات یا حتی بخش اصلی آن باشد. از نظر کیفیت، استیکر و نقاشی با هم تفاوت هایی دارند. در استیکر سه بعدی معمولاً میتوان تصاویر واقعی تری را به نمایش گذاشت. در حالی که با نقاشی میتوانیم تصاویر شفاف تری را اجرا کنیم. در مجموع استفاده از استیکر سه بعدی اقتصادی تر است. این موضوع به دلی امکان چاپ مجدد یا چند باره آن میباشد.
مطلبی هم درباره استفاده تبلیغاتی Jonsintown از استیکر سه بعدی وجود دارد که میتوانید به عنوان یک نمونه واقعی در استفاده از اثر سه بعدی در یک کمپین بازاریابی چریکی بررسی کنید.
در پایان ممکن است سوالات زیر برای شما به وجود آمده باشد:
چطور میتوان یک کمپین کوچک تبلیغاتی با استفاده از نقاشی سه بعدی اجرا کرد؟
اگر شناخت کافی درباره نقاشی سه بعدی و زمینه های کاربرد آن از طریق سایت من یا کانال های دیگر به دست آورده اید، میتوانید خود اقدام یه طراحی یک کمپین کنید و نقاشی سه بعدی را در آن بگنجانید. در غیر این صورت از طریق صفحه تماس برای دریافت مشاوره بررسی کنید.
اجرای نقاشی سه بعدی چقدر هزینه دارد؟
موضوع هزینه طراحی و اجرای نقاشی سه بعدی بستگی به شرایط اجرا و ابعاد آن دارد. برای تخمین هزینه میتوانید در صفحه سفارش پروژه، فرم مخصوص را جهت دریافت تخمین هزینه پروژه خود استفاده کنید.