فروردین ۱۳۹۱
این عکس فکر کنم برای آخرای سال نود باشه. اولین باری بود که داشتم سه بعدی چاپی رو امتحان امتحان میکردم. تازه ازدواج کرده بودم و ته حسابم چیزی کمتر از دویست تومن پول بود. خیلی سختم بود که پنجاه تومنش رو بدم برای چاپ کردن چیزهایی که هیچ کس قرار نبود براش پولی بده. حوالی سید خندان، نزدیک دانشگاهی که درس میخوندم، روی بنر چاپشون کردم. بردمشون پارک چیتگر تا جای کافی برای پهن کردنش داشته باشم. دورشون رو بریدم و شد این چیزی که توی عکس می بینید. الآن میبینم که چقدر حتی بد بود! ولی راضی بودم. نه از نتیجه کارم بلکه از خود کاری که کردم.
پ.ن: کسی که توی عکس میبینید محمدجواد، دوست خوبمه که زمانی خیلی ایاغ بودیم و عکاس هم محمده که خیلی جاها همراهیم میکردن.
و حضرت میفرماید:
این جهان همچون درخت است ای کرام
ما برو چون میوه های نیم خام
سخت گیرد خامها بر شاخ را
زانک در خامی نشاید کاخ را
چون بپخت و گشت شیرین لب گزان
سست گیرد شاخ ها را بعد از آن